دائما در حال تغییر است ، در نظر محقق محتاج به موجـد است . ظهورجان وقو: حیات هم در جسم بيحان مبدأ لازم دارد و آن مبدأ هنوز برعلم مکشوف نشده است .
واما راجع به ملاحظات اخلاقی داروین خودمی گوید : بزرگترین کمال که موجودات جاندار در سیر تحولی و تکاملی به آن رسیده اند ، پیدایش عواطف قلبی است که در انسان به وجود آمده است ، و اگر انسان میخواهد حیوان نباشد باید این عواطف را که عبارت ازرحم ومروت و کرم وشجاعت، و نوع پرستی وغیرخواهی است بپرورد، و در عین اینحال کوشش درراه حیات و بقاهم با رعایت مقتضیات انسانیت بالطبيعه جریان خواهد داشت ، بلکه مجاهد: اخلاقی خود در مرحله انسانیت ، همان کوشش برای حیات است به عبارت دیگر ، کوشش برای بقا وحیات در انسان به صورت مجاهد: اخلاقی باید باشد و خواهد بود.
مبحث رای داروین و بیان فرض تبدل انواع در واقع جمله معترضه و برای این بود که ، اذهان خوانندگان برای فهم فلسفه معاصر مستعد شود، بنابر این به این اندازه اکتفا می کنیم و بازرشته سخن را دنبال می نمائیم و نیز تصریح می کنیم که تصدیق ما بر رأی داروین فقط بر بنیاد تبدل انواع و تحول و ارتقاء موجودات است ، و معتقد نیستیم که آنچه داروین گفته صحیح است، و بعداز این بازشاید در این باب اشاراتی بکنیم.
بخش سوم
هربرت اسپنسر
۱- شرح حال او
«هربرت اسپنسر»[۱] که در سده نوزدهم بزرگترین فیلسوف
- ↑ Herbert Spencer