رستگاری قوم باشد ، و بنیاد هیئت اجتماعیه را استوار کند باید در فلسفه تاریخ تأمل نمایند .
بنا بر تحقیقات اگوست کنت از تأمل در فلسفه تاریخ دانسته میشود که هر رشته از معلومات انسان به مرور زمان سه مرحله می پیماید ، مرحلة ربانی[۱] که تخیلی است ، مرحله فلسفی[۲] که تعقلی است ، مرحله علمی[۳] که تحققی است. مرحله ربانی آنست که جریان امور طبیعت را ناشی از اراده فوق طبیعت می داند و این مرحله خود نیز چند درجه دارد : در آغاز مردم تخیل وقیاس به نفس کرده اراداتی را منشأ جریان امور دانسته ، آنها را در اشیاء مخصوص قرار می دهند ، و چون آن اشیاء را مؤثر در وجود می دانند برای ساعد کردن آن ارادات نسبت به خود به پرستش آنها قیام می کنند . کم کم چـون تخيل انـان قـوت می گیرد از پرستش اشیاء منصرف شده ، موجودات غیر مرئی فوق طبیعی قائل میشود وجریان امو را منوط به اراده ارباب انواع وجن وملك وديو و پری می پندارد ، سرانجام در این مرحله چون عقل ترقی می کند معتقد به يك مؤثر غیبی میشود - و به توحید می گراید .
مرحله فلسفی آنست که، عقل انسان بر تجرید وانتزاع تواناشده، و جریان امور طبیعت را منتسب به قرائی می کند که خودشان نهانی و آثارشان آشکار است ، در این مرحله عقل انسان برای امور علت فاعلي وعلت غائی میجوید ، وبه جوهر های مادی و مجرد قائل میشود، و آنجا نیزقوا وعلل را در آغاز فراوان می پندارد سپس کم کم آنها را جمع آوری می کند و سرانجام منتهی به يك علت می نماید که آن را طبیعت میخواند.
فرق این مرحله با مرحله پیش آنست که : استدلال و تعقل جای تخیل را گرفته و تصورات ومفهومات عقلی به جای اشياء واعيان نشسته اند. ولی باز فکر مردم دنبال حقایق مطلق باطنی و نها نیست که بدرستی به آنها نمی تواند پی ببرد .