این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
عاجز است، آنگاه در کتاب دیگر که «نقادی عقل عملی»[۱] نام دارد می نماید که به حقایق از چه راه می توان رسید.
پس می گوید ، علم انسان دو رکن دارد «حس»[۲] و«فهم»[۳] راينك به نقادي هريك از اين دور کن علم می پردازیم[۴]. .
- ↑ (۱) Critique de la raison pratique این نکته را هم خاطر نشان کنیم که کانت لفظ raison را گاه به معنائی استعمال می کند، اعم از ادراك و فهم و تعقل و گاه به معنی خاص می گیرد که قوه استدلال و توحید معلومات باشد و در این جا به معنی اعم است . و نیز چنان که در فلسفه هیوم اشاره کردیم مقصود از نقادی در این جا سنجش میزان و توانائی عقل انسان است نه عیب جوئی از اشخاص وكانت خوداین معنی را تصریح کرده است .
- ↑ Sensibilité
- ↑ Eatendement این کلمه را هم می توانستیم عقل ترجمه کنیم اما كانت جنبه خاصی از عقل را به این اسم می خواند که لفظ فهم از جهت لفظ و معنی برای آن مناسب تر است ، وماهم لفظ عقل را در این مبحث به ترجمه Raison تخصیص می دهیم و از این پس مطلب روشن خواهد شد
- ↑ آنچه در این وهله اول بیان کردیم تقریبا مدلول دیباچه و مقدمة كتاب كانت است در نقادی عقل مطلق که به بیان مخصوص خود در آورده ایم .
اصطلاح است برای امر دیگری که مقابل است با لفظ immanent که به معنی درونی است ، یعنی آنچه در درون و خود است ، مانند حقیقت مطلق به عقیده حکمایی که وحدت وجودی هستند ، نه این که فائق بروجو در بیرون از او باشد ، مانند ذات حق به عقیده موحدان دیگر
–۲۰۸–