عضو آکادمی علمی پاریس بود، و به دبیری آن انجمن اشتغال داشت، هريك از اعضای آکادمی که بدرودجهان می گفتند، فونتنل برحسب وظیفه ستایشنامه ای برای او می نگاشت، مجموع این ستایش نامه ها[۱] کتابی شده که خواندش سودمند ودلکش است، در علم وحکمت پیرو دکارت بود ، ولیکن به فلسفه اولی رغبت نداشت ، و در باره منشأ علم انسانی روش اصحاب حس و تجربه را می پسندید . تـأثیر عمده ار نشر علم بود که نوشته هایش هم به فضلاسود می بخشید وهم عامه را دلنشین میشد ، و او از کسانی است که به علم جامه ادب پوشانیده است . معروف ترین یادگار او کتابی است به نام «گفتگو در تمدید عوالم مسكـون»[۲] و آن یکی از نخستین کتابهایی است که هیئت جدید را بی پرده و به زبانی بسیار شیرین بیان نموده، و نکات و لطیف نیز در آن گنجانیده است ، مانند اینکه ، بشر بیچاره وچقدر حقير وعالم خلقت چه سترك است . و نیز اینکه ، قدما اجرام آسمانی را از کون وفساد آسوده دانسته بودند ؛ نظیر آنست که گل بوستان که پنج شش روزی بیش دوام ندارد ، بگوید ، هرگز ندیده ایم که باغبانی بمیرد . و نیز عجب خود پسندی سفاهت آمیزی است که انسان چنین بیندارد ، که کلیه طبیعت برای مصرف او خلق شده ،و خورشید و ماه برای روشنی چشم ها و ستارگان برای حظ نظر ما هستند. و نیز اینکه علم بشر چه اندازه محدود ، وعقل اوچقدر عاجز است ، وشاید که در کرات دیگر موجوداتی باشند که حواس ظاهر و باطن ایشان پیش از ما، و بر معرفت حقایق بسی توانا تر از ما باشند .
یکی از مسائل که آن زمان اهل تحقيق مطرح کرده بودند ، این بود که : آیا حکمای قدیم بردانشمندان جدید برتری دارند با امر به عکس است ؟ جماعتی قدما را مزیت می دادند و بعضی طرفداری از متأخرین می کردند ، فونتنل از گروه دوم بود و عقیده داشت، که