داده شده، و با آنها قابل مقایسه نیست، و حرکاتی معجتتر از حرکت دستگاهها و ادوات مصنوع انسان از آن سرمیزند. و در این مورد مخصوصاً نفصیل داده باز نموده بودم: که اگر دستگاههائی ساخته شود که اعضاء و صورت ظاهر بوزینه یا حیوانات دیگر بیعقل داشته باشد، هیچ وسیلهای نخواهیم داشت که جنس آنها را از هر جهت غیر از آن حیوانات بدانیم، ولیکن اگر دستگاههائی شبیه به بدن ما بسازند که به قدر امکان جمیع حرکات ما را تقلید کند، باز همواره دو وسیله در دست ما هست که از روی اطمینان حکم کنیم که انسان حقیقی نیستند. اول این که: آنها هیچ گاه سخن یا دلائل دیگری که ما برای نمودار ساختن منویات خود داریم نمیتوانند به کار برند، هرچند به خوبی میتوان فرض کرد که دستگاهی از آلات ساخته شود که ادای الفاظ کند، حتی این که چون به تأثیراتی جسمانی در اعضاء آن تصرفاتی به عمل آید کلماتی بگوید، مانند اینکه اگر نقطهای از آن را لمس کنند بپرسد از من چه میخواهید؟ و اگر جای دیگر را دست بزنند، فریاد کند آزارم کردید، و قس علیهذا ولیکن نخواهد توانست آن کلمات را تنوع دهد، تا برطبق آنچه در حضور او اظهار میکنند سخن بگوید، در صورتی که آدم هرقدر هم ابله باشد، بر این امر قادر است. دوم این که: هرچند آن دستگاهها بسیاری از کارها را مانند ما، بلکه بهتر از ما انجام میدهند از پارهای امور دیگر حتماً عاجزند که از آن معلوم میشود که فعل آنها از روی شعور نیست، بلکه نتیجهٔ وضع و چگونگی اجزاء و اعضاء آنها است و بس، زیرا که عقل و شعور وسیله ایست عام که در هر مورد به کار میرود، ولیکن اعضاء برای هر عمل خاص کیفیت و تنظیم مخصوصی لازم دارند، و بنابراین برحسب عقل ممکن نیست، در یک دستگاه به قدری اعضاء و تزیینات گوناگون تعبیه شود که در همهٔ موارد زندگانی بتواند کار کند، چنانکه عقل ما ما را به کار وا میدارد.
پس، به همین دو وسیله تفاوت میان حیوان و انسان را نیز میتوان دریافت، زیرا که این نکتهایست مهم که آدمیان هر اندازه