صاحبنظران را تکان داد و از جمود بیرون آمدند و برای تجدید فکر و استقلال رأی دل قوی ساختند.
باری مجموع این قضایا به ضمیمهٔ پیشآمدهای سیاسی که در کشورهای اروپا واقع شد، از قبیل انجام یافتن جنگ صدساله و تشکیل ملل تازه، و توانا شدن دول و مانند آن در مردم آن اقلیم روح تازه دمید، و نهضت علمی ایشان از مائهٔ شانزدهم آغاز کرد، و مقدمهٔ آن نهضت در نزد خود اروپائیان دورهٔ «تجدید حیات علم و ادب»[۱] نام دارد.
البته در مائهٔ شانزدهم بلکه هفدهم نیز آزادی قلم و زبان و عقیده حاصل نشده و بسیاری از صاحبنظران آزاردیدند، و ترقی علم از این بابت گرفتار عوائق و مشکلات بود، ولیکن به سبب قضایائی که به آنها اشاره کردیم و همچنین به واسطهٔ پختگی و ورزیدگی که در افکار روی داده بود؛ موانع مزبور از سیر کاروان علم و حکمت نتوانست جلوگیری نماید، و یک عامل مهم نشر و ترقی معارف نیز این شد که از مائهٔ شانزدهم به بعد نویسندگان در هر کشور آغاز کردند به اینکه به زبان ملی خود تألیف و تصنیف کنند، و کم کم زبان لاتین که تا آن زمان تنها وسیلهٔ اظهار معلومات بود (مانند زبان عرب در ممالک اسلامی) متروک و منسوخ گردید.
تفاوت مهمی که میان اوضاع علمی قرون وسطی و عصر جدید در اروپا دیده میشود. اجمالا از اینقرار است:
۱– در قرون وسطی اشتغال به امور علمی تقریباً انحصار به طلاب علوم دینی داشت، و منظور اصلی چنان که پیش از این گفتهایم، نیل به ایمان و یقین و اثبات حقیقت اصول دین و سازگار ساختن آنها با احکام عقل و رفع شبهات و مشکلات و یافتن راه تأویلات بود. در دورهٔ جدید این کیفیت تغییر کرد. بسیاری از دانشجویان از حوزهٔ دیانتی بیرون فرق قرون وسطی و عصر جدید بودند، و تنها جستجوی حقیقت را در نظر داشتند.
۲– در قرون وسطی چنین به نظر
- ↑ Renaissance des lettres et des sciences