برگه:Rvznamh vghaye atfaghyh-shmarh hay 1 ta 35.pdf/۹۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
نمرهٔ ۱۶

به طبیب مزبور بدهند که تشریح نماید شخصی مُقصّر را که بدار کشیده بُوده‌اند بعد از قطع نفس و یقین بهلاکتش جَسَد او را بآن طبیب داده‌اند و در دوش حمّال بخانهٔ خود آورده در مَحَلّی کذاشته میخواهد او را تشریح نماید به یکطرف سر او نشتر زده درین اثنا مُهمّی برای طبیب رُو میدهد و بجهة آن مُهم بقدر نیم ساعت بیرون میرود و بان جای سر این مصلوب که نشتر زده بوده است خون مجری بهمرسانده قدری خون آمده و زنده شده و نمیدانسته است که چکونه شده متحیّر و مبهُوت بوده بعد ازانکه طبیب از مُهّم خود فراغت بهمرسانده و بخانه مراجعت نموده شخص مصلُوب را زنده یافته و کفته بوُد که چون تو مُقصّر بودی اکر بیرون بروی دیوانیان ترا باز کرفته بدار خواهند کشید آن شخص هم مُدّتی در خانهٔ آن طبیب میماند بعد از چندی طبیب او را همراه خود به سیاحت بولایت انکلیس بُرده و در آنجا شُهرت یافته بود که این شخص بعد از مصلوب شدن اینطور زنده شده است و از بابت شوخی و مسخرکی کاهی تن در میداده و او را از کردن و زیر بغل بدار میکشیده‌اند و بیخود میشده و بعد از آنکه بخود می‌آمده مشاهدات عالم مدهوشی را بیان میکرده و ریسمانی می‌انداخته‌اند که یکسر او را بدار می‌بسته و سر دیکر ریسمان را کرفته از دار پائین می‌آمده است تا یک روزی در منزل طبیب مزبور خود را بهمان طور اویخته بوده است و طبیب هم بخاطر جمع بیرون رفته بوده است این شخص مصلوب ریسمانی در نزد خود پنهان داشته بدار بسته و سر ریسمان را کرفته پائین آمده و باقتضای فطرت اصلی و خباثت جِبِلّی هر چه نقود و اموال که در منزل حکیم مزبور بوده است برداشته و بسمت فرانسه فرار کرده بوُد رفیق دیکر آن حکیم که ازین کیفیّت مطلّع شده بدیوانیان آنجا اظهار و آنها از پوست‌خانهٔ چاپار بفرانسه اخبار نموده در پاریس پای‌تخت فرانسه او را کرفته و فرستاده بودند

دیکر از هندوُستان نوشته‌اند که در شهر رانْقوُن آتش اُفتاده و بقدر دو هزار خانه و خیلی دُکان و کُمرُک‌ْخانه و قایقها و کشتیهای نهر کنار شهر مزبور آتش کرفته و ضرر بسیار به اهل آنجا رسیده و در محلّ کمرک بارُوط زیاد بوُده است که آتش کرفته بعضی از عمارات و بناها و زمینهای آن اطراف را بهوا افکنده و خراب نموُده و از مردم شهر مزبور بسیاری درین حادثه تلف کرده‌اند

هم در روُزنامه جردة‌الحوادث اسلامبول نوشته‌اند که در جزیرهٔ روُدس زلزله چند مدّت امتداد یافته و اهالی آنجا بجهة قطع نشدن و متوالی بودن زلزله در بیرونها و صحراها چادر زده‌اند و از طرف دولت وجهی بجهة اعانه و تلافی خسارت انها اعطا شده و در بین شدّت زلزله کوهی که در آن نزدیکی بوده شکافته شُده و آتش و دوُد از اوُ بیروُن آمده و بهمین منوال اتش در کوه مزبور علی‌الدوم اتصّال دارد که یکی از کوههای سوزنده دنیا که تازه ظاهر شده شمرده میشود

سابقا از پاریس پای‌تخت فرانسه تا شهر لِیوُن راه‌اهن بجهة کالسکهٔ بخار بنا کذاشته و بجهة اینکه تجار فرانسه بقدر کفایت راه مزبور وجه مخارج جمع و کارسازی نکرده بودند راه مزبور ناتمام مانده بود در این اوقات از تُجار انکلیس جمعیّتی بجهة امام راه مزبور تنخواه مخارج جمع نموُده و قرار کذاشته‌اند که بعد از اتمام این منافع تنخواهی که هر یک هر قدر صرف کرده باشند از قرار صد و پنج به ضمانت رئیس جمهور مملکت فرانسه بانها عاید کردد

دیکر راههای آهن چوُن در ولایت انکلیس و امریکا درست شده است و عبوُر مردم بسهولت و آسانی دست میدهد و بجهة کالسکهٔ بُخار زوُد میروند و مانند سابق طوُل نمی‌کشد بعضی ارباب صنایع از ولایت فرانسه بآن ولایت بجهة یاد کرفتن ساختن راه مزبور رفته‌اند