برگه:Rvznamh vghaye atfaghyh-shmarh hay 1 ta 35.pdf/۱۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
 

خصوص در عهد ناصری خیلی گران بود، چنان گران که بسیاری از طلاب علوم قادر بر خرید آن نبودند به همین جهت بعضی از خیرین دو سه جلد کتابی که داشتند وقف طلاب می‌کردند و برای آن نسلا و بعد نسل و بطنا بعد بطن متولی تعیین می‌کردند.

مانع دیگری که مایهٔ تاسف شدید و در عین حال مایهٔ خنده است این است که علاوه بر این مشکلات، مأموران توزیع روزنامه می‌خواستند از این راه مداخل داشته باشند. در نتیجه مشتریان تحمیلی روزنامه را رنجیده‌تر کردند تا جائی که در شماره نهم ضمن انتقاد از اعمال موزعین چنین خاطرنشان شده بود:

چون که گوش زد امنای دولت علیه شد که بعضی از نوکرهای حکام ولایات در تقسیم کردن این روزنامه سوای قیمت روزنامه که نسخه‌ای ده شاهی قرار داده شده است به اسم خدمتانه و غیره از خلق پول مطالبه کرده و گرفته‌اند و باعث رنجش بعضی از اهالی ممالک محروسه شده است لهذا لازم آمد که اعلام شود قیمت این روزنامه همان است که در روزنامه نوشته شده و در کل شهرهای ممالک محروسه بدون اخراجات دیگر…

متأسفانه این یادآوری ثمری نداد بطو ری که در شماره ۲۶ ناچار شدند تجدید مطلع کنند که آنهم سودی نبخشید و اين روزنامه و روزنامه های بعدی از جمع درباریان و دولتمردان فراتر نرفت و نتوانست در میان تودهٔ مردم اعتبار و جایگاهی بدست آورد. انتشار این روزنامه (مانند بسیاری دیگر از نهادها و سازمانهای نوین به سبک غربی)، برخاسته از نیازهای واقعی فرهنگی جامعه نبود بلکه اقتباسی سطحی بود که لوازم و مقدمات آن فراهم نشده بود. روزنامهٔ وقایع اتفاقیه در طول دهسال انتشار خود گهگاه به انتقادات مطبوعات خارجی پاسخ می‌گفت.

قدر و مقام روزنامه وقایع اتفاقیه در امروز

روزنامهٔ وقایع اتفاقیه اگر در روزگار خود قدر و منزلتی نداشت امروز یکی از نفیس‌ترین گرانبهاترین آثاری است که در پرتو درایت و کفایت امیرکبیر برای ما باقی مانده است. چون این روزنامه بر اساس حسن نیت و بمنظور خدمت به مردم بوجود آمد، عنایت الهی شامل آن گردید که امروز توسط کتابخانهٔ ملی تجدید چاپ شده و به محافل و مؤسسات علمی و دانشگاهها و کتابخانه‌های معتبر عرضه شود. این بنده بعنوان یک معلم، از اولیای محترم کتابخانهٔ ملی – بدون اینکه نامی از آنان ببرم – سپاسگزاری نموده سلامتی، سعادت و توفیقشان را از درگاه پروردگار مسئلت می‌کنم.


تهران تیرماه ۱۳۷۳

دکتر محمد اسماعیل رضوانی