برگه:Rvznamh vghaye atfaghyh-shmarh hay 1 ta 35.pdf/۱۰۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
نمرهٔ ۱۹

باستراحت مشغول باشند و از ظهر الی سه ساعت بغروب مانده در مساجد بعبادت مشغول باشند و از سه ساعت بغروب مانده الی مغرب قرار این ایّام است که در امامزاده زید که متصل به بازار و کاروانسرای اتابکیه است بجهة مشغولیّت که روز را بشام برسانند در کردش باشند و کسبه از دارالخلافه و سایر ولایات که اسباب قطعه دارند در ایّام ماه مبارک در امامزاده زید بفروش برسانند و مردم از سه ساعت بغروب مانده الی صبح در امامزاده بکردش خواهند بوُد

چهار نفر مُقصّر که دو نفر آنها قورخانه‌چی بودند شرب کرده و دست باغبان باغ مشهور به خسروخانی را که در دم دروازهٔ قزوین است قمه زده بودند و یک نفر سرباز مراغهٔ که در بازار قمه کشیده و شرارت کرده بوده یک نفر دزد که در دُولاب کرفته بودند هر چهار نفر را حسب‌الحکم مقرب الخاقان اجوُدان‌باشی در جلو اطاق نظام بقطار نظام انداخته بسیاست و سزای خود رسانیدند

امورات قشونی

فوج قدیم و جدید مراغه را در روُز هفتم ماه حال مُقّرب‌الخاقان اجودان‌باشی و لشکرنویسان سان دیدند

سوارهٔ شاهسون افشار را در یوم ششم اینماه در نکارستان سان دیده و مُرخّص نمودند

از مُقصّرین فوج بیات زرند سُلطان و نایب و وکیل آنها را در روز هشتم شهر حال مقرّب‌الخاقان اجودان‌باشی در میدان درب خانه بقطار فوج چهارم انداخته تأدیبی شدند که قریب بهلاک بوُدند

دو نفر دزد شاهسون را در میدان بتازیانه بسته حکم شد دو هزار تازیانه بآنها زدند

دو نفر سرباز قزوینی را که فرار کرده بودند هر یک را هزار تازیانه زدند

سایر ولایات

در روزنامه بروجرد نوشته بودند که در آنجا نهایت امنیّت و فراوانی و اَرزانیست و از رُوزیکه مژدهٔ تشریف آوردن اعلیحضرت پادشاهی به بروجرد رسیده است کارکذاران دیوانی آنجا در تعمیر عمارات شهر و باغ شاه بجهة ورود موکب همایون در کارند و سعی و اهتمام در تقدیم خدمات دارند که روسفیدی بجهة خود حاصل نمایند

وزیر بُروجرد حکم کرده است در شهر جار کشیده‌اند که هر کس از فقرا و مساکین و غیره بخلاف سابق اذن دارند که نان در خانه خود پخته به بازار بیاورند و بفروشند و کسی مطالبه صادر و مالیات از آنها ننماید و مردم ازینمرحله در رفاه و دعاکوئی دوام دولت جاویدمُدّت علیّه‌اند و هر کس که قُوّه دارد در خانه خود نان پُخته به بازار آورده میفروشد

پسر حکیم یعقوُبْ یهوُدی در بُروجرد از شخص مسلمانی رختی حق‌الطبابه کرفته و آورده بوده است در بازار بفروشد نایب داروغه او را کرفته محبوُس کرده بوده است که چرا رخت یهوُدیرا در بازار آوردهٔ بفروشی هر چه قسم خورده بوده که رخت مال مسلمان است فایده نکرده یک نفر از نوکرهای دیوانیان که از حقیقت این کار مُطّلع بوده بنزد داروغه رفته و کیفیّت را باو کفته بود و از او هم قبول نکرده بودند بعد آن شخص کزارش را بوزیر بروجرد عرض کرده پسر حکیم یعقوب را از حبس بیرون آورده و جُرم او را هم بخشیده اینمرحله باعث اُمیدواری مردُم کردید

از سمنان نوشته‌اند که در شهر رجب حاجی علی نیاز محرم خیوقی که بعزم زیارت بیت‌الله حرام از خیوق آمده در محال شاهروز و در منزلی از منازل فرود آمده و در وقت کُوچیدن دو تبرزین که میخ طویله اسبان