چند نفر از آنها مقتول و پنجاه و دو نفر زنده دستگیر قشون پادشاه اسپانیول گردیدند و چونکه اینها در بین مصالحه و دوستی دولتین آمده و بنای جنگ بخاک اسپانیول گذاشتهاند موافق قاعدهٔ دول عمل اینها مانند عمل دزد و قطاعالطریق است و واجبالقتل میباشند در میدان شهر آنها را شش نفر شش نفر بیرون آورده دست بسته وا داشتند و سربازان اسپانیول بروه آنها شینلیک کرده هر پنجاه و دو نفر را کشتند و مابقی چهار صد نفر و کسری که از راه خشکی بحصار مزبور روانه شده بودند موافق خبر آخر که آمده هنوز معلوم نبود که دستگیر شده باشند یا نه اما آنها نیز دستگیر خواهند شد در وقتیکه خبر کشته شدن این پنجاه و دو نفر بولایت ینکی دنیای شمالی رسید اهل آنجا بسیار متغیر و خشمگین گردیده در شهر نیویارک و بعضی شهرهای دیگر جمع شده بودند که بنا بگذارند دوباه قشونی بجزیره مزبور روانه نمایند که انتقام کشتهگان را را بکشند و مشکل میدانستند که دولت جمهوریه خودشان آنقدر قوه داشته باشند که بتوانند آنها را ممانعت نمایند و نگذارند که بجزیرهٔ مزبوره بروند و میگفتند که دولت جمهوره فرانسه کشتیها به امداد پادشاه اسپانیول فرستاده بودند دولت انگلیس هنوز درین مقدمه دخل و تصرف نکرده بود و بعضی از اهل ینکی دنیا از دولت فرانسه بسیار بعید میدانستند که امداد بپادشاه اسپانیول نمایند چونکه خود فرانسه دولت جمهوریه هستند و منظور اهل ینکی دنیا که بجزیرهٔ کوبه رفته بودند این بود که این جزیره نیز مانند دولت خودشان جمهوریه باشد و این پانصد نفر که بآنجا رفته بودند جزو قشون داوطلب بودند که میخواستند آنجا را تصرف نمایند و نوشتهاند که سه هزار نفر جوانان جلد و چابک زبده خوش قد و ترکیب همه با سلاح جنگ آراسته در مملکت ینکی دنیای شمالی آماده و مهیا شده بودند که بروند با اهل اسپانیول محاربه نمایند و در بین گفتگوها در خصوص این جزیره صحبت غریب شده است چونکه دولت اسپانیول بی پول و بیاعتبارند و اهل دولت ینکی دنیای شمالی پول بسیار دارند میگویند که بهتر است که دولت اسپانیول این جزیره را بدولت ما بفروشند و راضی هستند که پنجاه کرور پول ایران از برای سلطنت این جزیره بدولت اسپانیول بدهند در باب این گذارش گفتگوئی مابین دول فرنگستان نیز خواهد شد و معلوم است که این کیفیت باین زودیها تمام نخواهد گردید
احوالات متفرقه
از قراریکه در روزنامه جریدةالحوادث اسلامبول نوشتهاند درین روزها دزدان ولایت یونان شدت کردهاند از جمله قاله ماطه نامی که بزرگ دسته از دزدان بوده بعضی جاها را غارت کرده و بسمت فلاطه فرار نموده نظام مستحفظ عقب او رفتهاند و او مطلع شده راه را گردانیده و بطرف دیگر رفته و در بین راه قریه دیگر را نیز غارت کرده و در عقب او یورکی نام دزد مشهور دیگر با دستهای از دزدان رفته و قریهٔ دیگر را غارت و تاخت نموده و اموال آنجا را بردهاند
ایضا در جریدةالحوادث نوشتهاند که در حوالی شهر مسکو مملکت روس در نزدیکی لانبر کلیسائی بوده و جمعی عیسوی از ملت کتولیک بزیارت آن کلیسا میرفتهاند در روی رودخانهای که از نزدیکی شهر میگذرد پلی از چوب بسته بودهاند جمعیت مزبور در وقتیکه از روی آن پل میگذشتهاند ناگاه پل خراب شده دویست و پنجاه نفر به آب افتادهاند و ازین دویست و پنجاه نفر صد و پنجاه و هشت نفر در آب غرق گردیده و هلاک شدهاند و چهل و نه نفر مجروح شدهاند و مابقی از غرق شدن خلاص گردیده و به سلامت بیرون آمدهاند