این برگ همسنجی شدهاست.
۱۹۹
| چون هر نفست ز زندگانی گذرد | ||||||
| مگذار که جز بشادمانی گذرد | ||||||
| زنهار که سرمایهٔ این ملک وجود | ||||||
| عمرست چنان کش گذرانی گذرد | ||||||
۲۰۰
| خرّم دل آن کسی که معروف نشد | ||||||
| در فوطه و در اطلس و در صوف نشد | ||||||
| سیمرغ وش از سر دو عالم برخاست | ||||||
| در کنج خراب همچو من بوف نشد | ||||||
۲۰۱
| خورشید کمند صبح بر بام افکند | ||||||
| کیخسرو روز باده در جام افکند | ||||||
| می خور که منادی سحرگه خیزان | ||||||
| آوازهٔ اشربوا در ایّام افکند | ||||||