این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
329
OMAR KHAYYAM
۴۸۹
خوش باش که پختهاند سودایِ تو دی | ||||||
ایمن شده از همه تمنّایِ تو دی | ||||||
تو شاد بزی که بی تقاضایِ تو دی | ||||||
دادند قرارِ کارِ فردایِ تو دی |
۴۹۰
گر آمدنم بمن بُدی نامدمی | ||||||
ور نیز شدن بمن بدی کی شدمی | ||||||
به زان نبدی که اندر این عالمِ خاک | ||||||
نه آمدمی نه شدمی نه بدمی |
۴۹۱
آدم چو صراحی بود و روح چو می | ||||||
قالب چو نی بود صدائی در وی | ||||||
دانی چه بود آدمِ خاکی خیّام | ||||||
فانوس خیالی و چراغی در وی |
489.C. L. A. B. I.Predestination.
491.C. A. I.Note mé (for mai) rhyming with we; We is Turanian (Bl., Prosody, xvii.), and probably me, pronounced with the Imála (ibid, p. v.), is the same.