این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
325
OMAR KHAYYAM
۴۸۳
هنگامِ صبوح است و خروش ای ساقی | ||||||
ما و می و کویِ میفروش ای ساقی | ||||||
چه جایِ صلاحست خموش ای ساقی | ||||||
بکْذر ز حدیث و زهد نوش ای ساقی |
۴۸۴
هنگامِ صبوح ای صنمِ فرّخ پی | ||||||
بر ساز ترانهٔ و پیش آور می | ||||||
کافگند بخاک صد هزاران جم و کی | ||||||
این آمدنِ تیر مه و رفتنِ دی |
۴۸۵
هان تا بر مستان بدرشتی نشوی | ||||||
یا از درِ نیکوان بزشتی نشوی | ||||||
می خور که بخوردن و بنا خوردنِ می | ||||||
کر آلتِ دوزخی بهشتی نشوی |
483.C. L. N. A. I. J.
484.C. L. N. A. I.Tir and Dai, April and December.
485.C. L. N. A. I. J.Koran, xvi. 38: "Some of them there were, whom Allah guided, and there were others doomed to err."