این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
303
OMAR KHAYYAM
۴۵۰
با من تو هرآنچه گوئی از کین گوئی | ||||||
پیوسته مرا ملحد و بیدین گوئی | ||||||
من خود مقرم بر آنچه هستم لیکن | ||||||
انصاف بده ترا رسد کین گوئی |
۴۵۱
با درد بساز تا دوائی یابی | ||||||
وز رنج منال تا شفائی یابی | ||||||
میباش بوقت بینوائی شاکر | ||||||
تا عاقبت الامر نوائی یابی |
۴۵۲
تنگی میِ لعل خواهم و دیوانی | ||||||
سدِّ رمقی باید و نصفِ نانی | ||||||
وانگه من و تو نشسته در ویرانی | ||||||
خوشتر بود از مملکتِ سلطانی |
450.C. L. N. A. I.In line 1, scan gōyī-yaz, Bl., Prosody, p. 10.The tashdíd of mukirr is dropped.
451.L. N.Dawáyiy.The first ya is the conjunctive ya (Vullers, p. 16), the second, yá i tankír.
452.N. B.Tangé, the izáfat is displaced by yá i tankír, according to Lumsden, ii. 269.[Sed quœre].