این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
297
OMAR KHAYYAM
۴۴۱
اوّل بخودم چو آشنا میکردی | ||||||
اخر ز خودم چرا جدا میکردی | ||||||
چون ترکِ منت نبود از روزِ نخست | ||||||
سرگشته بعالمم چرا میکردی |
۴۴۲
ای کاش که جایِ آرمیدن بودی | ||||||
یا این ره را بسر رسیدن بودی | ||||||
کاش از پیِ صد هزار سال از دلِ خاک | ||||||
چون سبزه امیدِ نو دمیدن بودی |
۴۴۳
از دفترِ عشق میکشودم فالی | ||||||
ناگاه ز سوز سینه صاحب حالی | ||||||
میگفت خوشا کسی که در خانهٔ او | ||||||
یاریست چو ماهیّ و شبی چون سالی |
441.L. N.
442.C. N. A. I. J.In line 2, for basar some MSS. read rawe and some rahe.
443.C. L. N. A. I.Compare the "sortes Virgilianœ."Line 4 is freely paraphrased.In line 4, scan máhīyyŏ.Bl., Prosody, p. 11.