این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
265
OMAR KHAYYAM
۳۹۳
از آمدن و رفتنِ ما سودی کو | ||||||
وز تارِ وجودِ عمرِ ما پودی کو | ||||||
در چنبرِ چرخ جسمِ چندین پاکان | ||||||
میسوزد و خاک میشود دودی کو |
۳۹۴
ای آبِ حیات مضْمر اندر لبِ تو | ||||||
مگذار که بوسد لبِ ساغر لبِ تو | ||||||
گر خونِ صراحی نخورم مرد نیم | ||||||
او خود که بود که لب نهد بر لبِ تو |
۳۹۵
آنم که پدید گشتم از قدرتِ تو | ||||||
صد ساله شدم بناز و نعمتِ تو | ||||||
صد سال بامتحاان گنه خواهم کرد | ||||||
یا جرمِ منست بیش یا رحمتِ تو |
393.C. L. N. A. B. I. J.So Ecclesiastes, "There is no remembrance of the wise, more than of the fool,""Smoke," i.e. trace.
394.C. L. N. A. I. J.To a sweetheart.
395.C. L. N. A. I. J.God's long-suffering.