این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
255
OMAR KHAYYAM
۳۷۸
گویند برایِ می که کمتر خور ازین | ||||||
آخر بچه عذر بر نداری سر ازین | ||||||
عذرم رخِ یار و بادهٔ صبحدمست | ||||||
انصاف بده چه عذر روشنتر ازین |
۳۷۹
گر بر فلکم دست بُدی چون یزدان | ||||||
برداشتمی من این فلکرا ز میان | ||||||
از نو فلکِ دگر چنان ساختمی | ||||||
کازاده بکام دل رسیدی آسان |
۳۸۰
مسکین دلِ دردْمندِ دیوانهٔ من | ||||||
هشیار نشد ز عشقِ جانانهٔ من | ||||||
روزی که شرابِ عاشقی میدادند | ||||||
در خونِ جگر زدند پیمانهٔ من |
378.C. L. N. A. I. J.
380.C. L. N. A. I.Meaning, 'the wine of life, or existence, poured by the Deity into all beings at creation.'See Gulshan i Ráz, p. 80.