این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
229
OMAR KHAYYAM
۳۳۹
ما جایِ نمازی بلبِ خم کردیم | ||||||
خود را بمیِ لعل چو مردم کردیم | ||||||
در کویِ خرابات مگر بتْوان یافت | ||||||
آن عمْر که در صومعها گم کردیم |
۳۴۰
مقصود ز جمله آفرینش مائیم | ||||||
در چشمِ خرد جوهرِ بینش مائیم | ||||||
این دائرهٔ جهان چو انگشتری است | ||||||
بی هیچ شکی نقشِ نگینش مائیم |
۳۴۱
ما کز میِ بیخودی طربناک شدیم | ||||||
وز پایهٔ دون بر سرِ افلاک شدیم | ||||||
آخر همه ز الایشِ تن پاک شدیم | ||||||
از خاک برآمدیم و با خاک شدیم |
339.L. N.In line 4 scan sawmă'ăhá. This quatrain is probably mystical.
340.C. L. N. A. I.In line 3 scan angashtărĭyast.Man is the microcosm.See Gulshan i Ráz, p. 15."The captain jewel of the carcanet."
341.L. N.