این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
225
OMAR KHAYYAM
۳۳۳
گر من گنهِ رویِ زمین کردستم | ||||||
عفوِ تو امید است که گیرد دستم | ||||||
گفتی که بروزِ عجز دستت گیرم | ||||||
عاجزتر ازین مخواه کاکنون هستم |
۳۳۴
گر من ز میِ مغانه مستم هستم | ||||||
ور کافر و گبر و بت پرستم هستم | ||||||
هر طائفهٔ بمن گمانی دارند | ||||||
من زانِ خودم چنانکه هستم هستم |
۳۳۵
هشیار نبودهام دمی تا هستم | ||||||
امشب شبِ قدرست و من امشب مستم | ||||||
لب بر لبِ جام و سینه بر سینهٔ خم | ||||||
تا روز بگردنِ صراحی دستم |
333.C. L. N. A. I. J.The waw in 'afw is a consonant, and therefore takes kasra for the izáfat, without the intervention of conjunctive yá.
334.C. L. N. A. I. J.Zan i khud for azán i khud, "my own property."