این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
209
OMAR KHAYYAM
۳۰۹
آن لحظه که از اجل گریزان گردم | ||||||
چون برگ ز شاخ عمر ریزان گردم | ||||||
عالم بنشاطِ دل بغربال کنیم | ||||||
زان پیش که خاکِ خاکبیزان گردم |
۳۱۰
این چرخِ فلک که ما درو حیرانیم | ||||||
فانوسِ خیال ازو مثالی دانیم | ||||||
خورشید چراغدان و عالم فانوس | ||||||
ما چون صُوَریم کاندر او گردانیم |
۳۱۱
از آب و گلم سرشتهٔ من چکنم | ||||||
وین پشم و قصب تو رِشتهٔ من چکنم | ||||||
هر نیک و بدی که آید از ما بوجود | ||||||
تو بر سرِ من نوشتهٔ من چکنم |
309.C. L. N. A. I. J.
310.C. L. N. A. B. I.Fánús i khiyál, a magic or Chinese lantern.
311.C. L. N. A. I.In line 2 the rhyme shows the word to be rishtaí, not rushtaí.