این برگ همسنجی شدهاست.
197
OMAR KHAYYAM
۲۹۱
| می در قدح انصاف که جانیست لطیف | ||||||
| در کالبدِ شیشه روانیست لطیف | ||||||
| لایق نبُوَد هیچ گران همدم من | ||||||
| جز ساغرِ باده کان گرانیست لطیف | ||||||
۲۹۲
| ای چرخِ فلک نه نان شناسی نه نمک | ||||||
| پیوسته مرا برهنه سازی چو سمک | ||||||
| از چرخِ زنی دو شخص پوشیده شود | ||||||
| پس چرخِ زنی به از تو ای چرخِ فلک | ||||||
۲۹۳
| گر گل نبُوَد نصیبِ ما خار اینک | ||||||
| ور نور بما نمیرسد تار اینک | ||||||
| ور سبحه و سجّاده و شیخی نبود | ||||||
| ناقوس و کلیسیا و زنّار اینک | ||||||
291.L. N. B.Láyik . . . . man: izáfat omitted because of the intervening words.Lumsden, ii., 250.
292.C. L. N. A. I. J.
293.C. L. N. A. I.(under Te).Line 2 is omitted in the translation. So Pope:
- "For forms and creeds let graceless zealots fight."