این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
147
OMAR KHAYYAM
۲۱۶
آنها که اسیرِ عقل و تمْییز شدند | ||||||
در حسرتِ هست و نیست ناچیز شدند | ||||||
رو باخبران و آبِ انگور گزین | ||||||
کاین بیخبران بغوره موّیز شدند |
۲۱۷
آن عقل که در راهِ سعادت پوئید | ||||||
روزی صد بار خود ترا می گوئید | ||||||
دریاب تو این یکدمه وقتت که نهٔ | ||||||
آن ترّه که بدْروند و دیگر روئید |
۲۱۸
ماهِ رمضان برفت و شوّال آمد | ||||||
هنگامِ نشاط و عیش و قوّال آمد | ||||||
آمد گهِ آنکه خیکها اندر دوش | ||||||
گویند که پشت پشت حمّال آمد |
216.B.The vanity of learning.
217.C. L. A. B. I. J.Goyíd from goyídan.Ya i maksúr followed by another yá is in Persian words always hamzated (Lumsden, i. 29; Vullers, p. 24); and this hamza í maksur is pronounced ye.Ibrahim, Grammar, p. 24.
218.B.I incline to read pusht bast for pusht pusht, which I do not understand.