این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
143
OMAR KHAYYAM
۲۱۰
هر صبح که رویِ لاله شبنم گیرد | ||||||
بالایِ بنفشه در چمن خم گیرد | ||||||
انصاف مرا ز غنچه خوش می آید | ||||||
گر دامنِ خویشتن فراهم گیرد |
۲۱۱
گردون ز سحاب نسترن می ریزد | ||||||
گوئی که شگوفه در چمن می ریزد | ||||||
در جامِ چو سوسن میِ گلگون ریزم | ||||||
کز ابْرِ بنفشه گون سمن می ریزد |
۲۱۲
پیرانه سرم عشقِ تو در دام کشید | ||||||
ورنه ز کجا دستِ من و جامِ نبید | ||||||
آن توبه که عقل داد جانان بشکست | ||||||
وان جامه که صبْر دوخت آیّام درید |
210. L. B.
211. B. Here read măyĭ, with one yá, and kasra, because the metre requires a word of only two consonants, and two short vowels, of the wazn măfá.
212. B. Nabíd is often written nabíz, probably a survivial from the time when the dals were dotted. Bl., Prosody 17.