این برگ همسنجی شدهاست.
111
OMAR KHAYYAM
۱۶۲
خوشباش که غصّه بیکران خواهد بود | ||||||
بر چرخ قرانِ اختران خواهد بود | ||||||
خشتی که ز قالبِ تو خواهند زدن | ||||||
ایوانِ سرایِ دیگران خواهد بود |
۱۶۳
خرّم دلِ آنکسی که معروف نشُد | ||||||
در جُبّه و درّاعه و در صوف نشد | ||||||
سیمرغ صفت بعرش پروازی کرد | ||||||
در کنجِ خرابهٔ جهان بوف نشُد |
۱۶۴
حالِ گل و مل بادهپرستان دانند | ||||||
نه تنگدلان و تنگدستان دانند | ||||||
از بیخبری بیخبران معذورند | ||||||
ذوقیست درین شیوه که مستان دانند |
162.L. N.C. A. and I. split this into two.In line 1 note izáfat dropped after silent he.
163.C. L. N. A. I.
164.C. N. A. I. J.