این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
87
OMAR KHAYYAM
۱۲۶
دارنده چو ترکیبِ طبائع آراست | ||||||
از بهْرِ چه او فگندش اندر کم و کاست | ||||||
گر نیک آمد شکستن از بهْرِ چه بود | ||||||
ور نیک نیامد این صُوَر عیب کراست |
۱۲۷
با دشمن و دوست فعلِ نیکو نیکوست | ||||||
بد کی کند آنکه نیکِیَش عادت و خوست | ||||||
با دوست چو بد کنی شود دشمنِ تو | ||||||
با دشمن اگر نیک کنی گردد دوست |
۱۲۸
در چشمِ محققان چه زیبا چه زشت | ||||||
منزلگهِ عاشقان چه دوزخ چه بهشت | ||||||
پوشیدنِ بیدلان چه اطلس چه پلاس | ||||||
زیرِ سرِ عاشقان چه بالین چه خشت |
126. C. L. A. I. J. In line 4 suwar is an Arabic plural used as a singular. Bl., Prosody, p. 5.
127. L. In line 2 scan nēykĭyāsh.
128. L. Probably mystical.