این برگ همسنجی شدهاست.
63
OMAR KHAYYAM
۹۰
فاسق خوانند مردمانم پیوست | ||||||
من بیگنهم خیالِ شان بر من بست | ||||||
بر من بخلافِ شرْع ای اهلِ صلاح | ||||||
جز خمر و لواطه و زنا جرم نه است |
۹۱
گر در پیِ شهوت و هوا خواهی رفت | ||||||
از من خبرت که بینوا خواهی رفت | ||||||
بنْگر چه کسی و از کجا آمدهٔ | ||||||
میدان که چه میکنی کجا خواهی رفت |
۹۲
گردون کمی ز عمرِ فرسودهٔ ماست | ||||||
جیحون اثری ز چشمِ پالودهٔ ماست | ||||||
دوزخ شرری ز رنجِ بیهودهٔ ماست | ||||||
فردوس دمی ز وقتِ آسودهٔ ماست |
91.C. L. N. A. I.Khabarat: see Bl. Prosody, p. v.