این برگ همسنجی شدهاست.
61
OMAR KHAYYAM
۸۷
دریاب که از روح جدا خواهی رفت | ||||||
در پردهٔ اسرارِ خدا خواهی رفت | ||||||
می خور که ندانی از کجا آمدهٔ | ||||||
خوشباش ندانی که کجا خواهی رفت |
۸۸
رفتن چو حقیقتست پس بودن چیست | ||||||
راهِ طمعِ محال پیمودن چیست | ||||||
جائیگه بمصلحت نخواهند گذاشت | ||||||
فارغ ز سفر بودن و آسودن چیست |
۸۹
عمریست که مدّاحیِ می وردِ منست | ||||||
و اسبابِ میست هر چه در گردِ منست | ||||||
زاهد اگر استادِ تو عقلست اینجا | ||||||
خوشباش که استادِ تو شاگردِ منست |
87.C. L. N. A. I.In line 3 scan nĭdánĭyaz.
88.N.In line 3 scan jáyīgă.Bl., Prosody, p. 15.
89.C. L. N. A. I. J.In line 1 scan maddáhĭyĭ; and compare Horace, "Edocet artes;
Fecundi calices quem non fecere disertum."
Fecundi calices quem non fecere disertum."