برگه:Qabus nama.pdf/۶۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۳
 

باب جهارم

اندر فزونی طاعت از راه توانستن

(ص ۱۸) بدان ای بسر که خدای تعالی دو فریضه بیدا کرد از بهر منعمان و بندگان خاص و آن حج است و زکوة و فرمود که هر که را ساز بود خانه او را زیارت کند و آنرا که ساز ندارد فرمود، نه بینی که در دنیا نیز معاملت درگاه بادشاه هم خداوندان نعمت توانند کرد و اعتماد حج بر سفرست و بینوایان را سفر فرمودن نه از دانش باشد و بی‌ساز سفر کردن از تهلکه و نادانی باشد و جون ساز بود سفر نکنی خوشی و لذت دنیا تمام نباشد که خوشی دنیا و لذت نعمت اندر آنست که نا دیده به بینی و ناخورده بخوری و نا یافته بیابی و این جز در سفر نباشد که مردم سفری جهان آزموده و کاردیده و روزبه و دانا بود که نادیده دیده باشد و ناشنیده شنیده، جنانک گفته‌اند: لَیسَ الحبَرُ کالمُعایَنة[۱] کی جهان دیدگان را [۲] برابر نکنند و گفته‌اند، نظم:

  جهان دیدگان را بنادیدگان نکردند یکسان بسندیدگان  

بس آفریدگار تقدیر سفر کرد بر خداوندان نعمت تا داد نعمت وی بدهند و نعمت او بسزا بخورند و فرمان خداوند تعالی بجای آرند و خانهٔ او را زیارت کنند و درویش و بی توشه و بی زاد را نفرمودند [چنانکه دو بیت من گویم، رباعی:

  گر یار مرا نخواند و باخود ننشاند وز درویشی مرا چنین خوار بماند  
  معذورست او که خالق هر دو جهان درویشان را بخانهٔ خویش نخواند]  

کی اگر حج کند خویشتن بتهلکه افکنده باشد و هر درویشی که کار توانگر


  1. خ: کاالمعاینه
  2. ظ: جهان دیدگان را بنادید گان