سه گفتار از آقای خراسانی
-۱-
در پارسی صفت را «زاب» و موصوف را - «زابنده» میتوان گفت و می توان کنش لازم آنرا زابیدن و کنش متعدی را زابانیدن و زاباندن آورد (به پیروی از بوعلی در دانشنامه کنش را در فعل بکار بردهام ولی میتوان بجای کنش کارواژه گفت).
در پارسی میان زاب و زابنده (صفت و موصوف) چیزی نمیگنجد با یک زیر زاب به زابنده میپیوندد مانند شاخ دراز همچنین در پارسی میان مضافالیه و مضاف چیزی نمیگنجد با یک زیر مضافالیه بمضاف میپیوندد مانند شاخ گاو.
گفتگو آنجا است که نامی زاب و مضافالیه هر دو داشته باشد زاب و مضافالیه هر دو را که بآن نام نمیتوان پیوست باید دید کدام جلو میرود؟ در پارسی زاب جلو میرود مانند شاخ دراز گاو، اگر بگوئیم شاخ گاو دراز دراز زاب گاو میشود نه زاب شاخ. اگر بخواهیم نو زاب دانشگاه باشد باید بگوئیم دانشگاه نو تهران نه دانشگاه تهران نو زیرا در عبارت دومی نو زاب تهران میشود.
در عربی مضافالیه جلو میرود. باید گفت «جامعة تهران الجدیده» پس «آقای گرامیم» را بتازی باید گفت «سیدی العزیز» نه «سید عزیزی» برخی از پارسی زبانان تازیدان یا تازیزبانان پارسیدان این را ندانسته پارسی را بتازی و تازی را بپارسی نادرست در آوردهاند.
احمد خراسانی
پرچم: اینکه آقای خراسانی بجای واژه فعل «کنش» یا «کارواژه» را پیشنهاد کردهاند ما «کارواژه» را بهتر میشماریم و از این پس در همهجا این را خواهیم آورد که بجای اسم نیز «نامواژه» بگوییم.
درباره «زاب» بمعنی صفت ما بچنین واژهای نیازمند بودیم. زیرا «صفت» را گذشته از آنکه در دستور (یا صرف و نحو) بکار میبریم در گفتگو نیز آن را میآوریم. در حالیکه نامی از فارسی برایش نمیداشتیم. اینست آن را نیز می پذیریم و بدانسان که آقای خراسانی پیشنهاد کردهاند باید آنرا برویه کارواژه انداخته جداشدهها بیاوریم: «آدمی باید با راستی و درستی زابد» (متصف شود)» «مردی میبود با دانش و هنر زابنده».
درباره چگونگی آوردن زاب و زابنده نیز یادآوریهای آقای خراسانی بجاست و باید در نوشتن پیروی از آنها شود.