که در آن آب برای آشامیدن بسر کار میبرند. «قره آفتوه» را که مشربهٔ بسیار بزرگ و بی لولهای است برای آب از چشمه آوردن و بردن دارند. اگر قرمهای برای زمستان میپزند، اگر پنیری میخواهند نگهدارند، و اگر شیرهای یا عسلی یا هرچیز دیگر باشد آنرا در خیک میکنند. اغلب کیسهها نیز از پوست است. بهترین انبانها را در آنجا دیدهام. در «پسینه» (پستوی خانهها) تنورهای بزرگی را روی زمین نهادهاند که هرکدام انبار جداگانهای برای گندم یا جو یا ارزن است که بآن «پالفه» میگویند. پرش که کردند سرش را گل میگیرند و از سوراخی که بپایین دارد هر چه میخواهند درمیآورند. توپی کوچکی را بیرون میکشند و گندم و جو یا ارزن بیرون میریزد. در این پستوها اغلب چالههای نساجی را نیز میتوان دید. با تیرکهای کار گذاشته شده و دیگر لوازم آن، که بیشتر زمستانها براهش میاندازند و اگر پیرزنی در خانه باشد که کار سنگین نتواند، حتی در تابستانها. عسل را خیلی خوب میپرورانند و خیلی زیاد میخورند. با موم هم میخورند. غیر از پستو و ایوان و زیرزمین، اطاق دیگری دارند که مهمانخانه مانند است و طاقچهها و رفهای آن مزین است به تمام اثاث گرانبهای خانه و آنچه بیادگار در خانواده ماندهاست. از سماور و چینی و لاوک و چیزهای دیگر و گاهی قلیان. گرچه همه از زن و مرد چپق میکشند ولی پیرمردها و ریش سفیدها گاهی نیز قلیانی زیر لب میگیرند.
غیر از «گون» که هیزم غالب اهالی است سوخت دیگری هم دارند و آن فضولات چارپایان است که در تمام فصل سرما در آغل زیر پایشان ریخته و به ضخامت نیم متر بالا آمده. برفها که آب شد و چارپا را بکوه فرستادند با بیلهای نوک تیز این فضولات دلمه شده را میبرند و لوزی شکل