پرش به محتوا

برگه:Neyrangestaan.pdf/۹۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۹۵
نیرنگستان

روز قیامت چشمها میرود کاسهٔ سر و پدر فرزند خود را نمی شناسد.

نزدیک قیامت که میشود نژاد انسان بقدری کوچک میشود که پیره زن میتواند در نی قلیان بنشیند و زنبیل ببافد.

پل صراط از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است.

خنجر شمر در زیر زمینی است و روز های عاشورا از آن خون میچکد.

آنچه که روی زمین هست در دریا هم هست.

خدا میتواند تمام دنیا را در پوست یک تخم مرغ بگنجاند بدون اینکه تخم مرغ بزرگ بشود یا از مقدار آن عالم بکاهد.

دنیا که آخر میشود مثل کف دست صاف میشود بطوری که اگر اینطرف دنیا یک تخم مرغ بگذارند از آن طرف دنیا پیداست.

دنیا را محض خاطر پنج تن آفریدند[۱].

کسیکه خود کشی بکند نمیمیرد در آن دنیا او را چهار‌میخ میکشند و در میان زمین و آسمان هست تا اینکه موقع مرگ طبیعیش برسد چون زندگی و مرگ به امر خداست و بدست بشر نمیباشد.


  1. ««۲» چه در دین به پیداست که دادار اورمزد زرتشت را گفت ای زرتشت به از تو بعالم کسی نیافریدم و پس از تو هم نیافرینم تو گزیدهٔ منی و این عالم از بهر تو پدیدار کردم.»

    صد در ص ۵۶ در هشتاد و یکم.