خیام و شراب
از آنجا که در رباعیات خیام الفاظ و عباراتی از قبیل می و میخانه، ساغر و سبو، ساقی و مطرب و امثال اینها فزونتر و فروزانتر از هر چیزی بچشم و گوش برمیخورد؛ مسئلهٔ می و میخوارگی او اهمیّتی پیدا کرده و مبحث خاصّی در طیّ احوال او تشکیل داده بنحویکه کمتر کسی راجع باو چیزی نوشته که توجّهی باین موضوع ننموده باشد.
بنظر مستسرق معروف (دارمستتر)[۱] شراب خیام تمثال (سنبل) و علامتی از طغیان و قیام بر ضدّ بعضی از خرافات باطله است که میان مردم بیهیچ مبنا و مأخذ صحیحی رایج و متداول میباشد.
از مؤلفان انگلیسی (لاین فلپس)[۲] پس از مقایسهٔ خیام با فیلسوف معروف (شوپنهاور)[۳] بدین نتیجه میرسد که «عمر خیام و شوپنهاور هر دو بدبین هستند و در اینکه زندگانی چیز خوبی نیست هر دو متّفقند؛ ولی در موقع تعیین راه روش و اتّخاذ خطّ مشی از همدیگر جدا میشوند؛ شوپنهاور توصیه میکند که اراده و آرزوی زندگی را بوسیلهٔ ریاضت کشته و خود را بدین طریق از خویشتن نجات بدهیم؛ امّا عمر خیام میخواهد که برای رهائی از خویشتن بعالم مستی و خرابی پناه برده و خود را سرگرم شراب و رباب سازیم».
فرنان هانری که قبلاً معرّفی شده، میگوید: «خیام حکیمی است که برای وقوف بر راز دهر بسیار کوشیده و شاید هیچوقت از فکر و اندیشه در اسرار عالم فارغ نبوده و از سعی و کوشش در حلّ معمّای کاینات کوتاهی ننموده؛ ولیکن چون اسرار عالم را بالاتر از دسترس استعداد و استطاعت خود دیده تقلاّ کرده و اعتلا جسته و هرچه میتواند بالاتر میرود و چون بمرام خود نمیرسد و میبیند که نتواند هم رسید