معلوم است عدم استمرار وجود فواکه و سبزیجات در اراضی معتدله و فقدان کلیه آنها در اراضی بارده، سکنه را به خوردن گوشت و روغن زیاد مجبور نموده، اگر نخورند زندگی نتوانند. برعکس سکنهٔ اراضی گرم، چون خود هوا مولد خون است و اقتباس فیض آفتاب که اساس قوت غذا و زندگی انسان و حیوان است زیاد است بالطبع گوشت یا مأکولات آزوتی نباید بخورند، غذای ایشان بیشتر مبرد باید باشد. پس هنود که اکل حیوانی را موقوف و حرام کرده معلوم است بر حسب اقتضای همان اساس خلقت، یعنی حفظ صحت و وفور فواکه و لبنیات، بوده که از قلت و فقدان آنها بر حسب همان اقتضای حفظ وجود در اراضی معتدله و بارده خوردن گوشت واجب گردیده. آفرینندهٔ جهان، کاینات را در کمال تناسب وحکمت حیرت انگیز خلق کرده، و اسباب آسایش و حفظ وجود را بیکسر و نقص برای ایشان فراهم آورده.
احمد گفت نه به صیادی شما دقت دارم و نه به شقاوت اکراد. مجاهدهٔ حفظ وجود و زندگی، در کاینات طبیعی است. موجودات هر کدام قوی است باید از ضعف دیگری منتفع بشود، کرات آسمانی هر کدام بزرگ است جاذب و نافذ دیگری است. زمین ماه را مطیع خود نموده، آفتاب سیارات و زمین را منظم به دور خود میگرداند، شیر اگر گاوی بیند میدرد، گرگ اگر گوسفندی دیده پوستش را میکند، اگر درختی تناور شد درخت ماتحت خودرا سایه افکند و میخشکاند، اگر علفی بلند رویید مجاورین خود را مغلوب میکند، مگس غذای عنکبوت است، حیوانهای بحر غذای همدیگرند؛ غوک اگر مار بیند خود به سوی او میرود که طعمهٔ او بشود، بنیآدم تا صیدی دید تیری به سوی او میاندازد، همهٔ اینها طبیعی و مجبوری است. آفریدگار در دل سنگ آهن آفرید، آتش را قوهٔ گداختن داد و در تعلیم استفادهٔ او