برگه:MarghadeAgha.pdf/۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

روزنامه‌ی دوست شهید من «میرزاده‌ی عشقی» چاپ شد. ولی قبلا در سال ۱۳۰۰ منظومه‌ای به نام «قصه‌ی رنگ پریده» انتشار داده بودم.

من پیش از آن شعری در دست ندارم. در پائیز سال ۱۳۰۱ نمونه‌ی دیگر از شیوه‌ی کار خود «ای شب» را، که پیش از این تاریخ سروده بودم و دست به دست خوانده و رانده شده بود، در روزنامه‌ی هفتگی «نوبهار» دیدم.

شیوه‌ی کار، در هر کدام از این قطعات تیر زهرآگینی، مخصوصاً در آن زمان، به طرف طرفداران سبک قدیم بود. طرفداران سبک قدیم، آنها را قابل درج و انتشار نمیدانستند.

با وجود آن در سال ۱۳۴۲ هجری بود که اشعار من صفحات زیاد منتخبات آثار شعرهای معاصر را پر کرد. عجب آنکه نخستین منظومه‌ی من «قصه‌ی رنگ پریده» هم - که از آثار بچگی بشمار می‌آید - در جزو مندرجات این کتاب و در بین نام آن‌همه ادبای ریش و سبیل‌دار، خوانده می‌شد و بطوری قرار گرفته بود که شعر او ادبا را نسبت به من و مؤلف دانشمند کتاب «هشترودی‌زاده» خشمناک می‌ساخت، مثل اینکه طبیعت آزاد پرورش‌یافته‌ی من، باید با زدوخورد رو در رو باشد...

در اشعار آزاد من وزن و قافیه به حساب دیگر گرفته می‌شوند. کوتاه و بلند شدن مصرع‌ها در آن‌ها بنا بر هوس و فانتزی نیست. من برای بی‌نظمی هم به نظمی اعتقاد دارم. هر کلمه‌ی من از روی قاعده‌ی دقیق به کلمه‌ی دیگر می‌چسبد. شعر آزاد سرودن برای من دشوارتر از غیر آن است.

مایه‌ی اصلی اشعار من رنج من است. به عقیده‌ی من، گوینده‌ی واقعی باید آن مایه را داشته باشد. من

۸