این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
— ۲۴۹ —
غرم | میش کوهی. |
فانید | شکر. |
قربان | غلاف شمشیر، تیردان. |
کالیو، کالیوه | سرگشته، گیج، کر. |
کشفتن | شکافتن، پریشان کردن. |
کم | شکم. |
کمزن | بی دولت، بد نقش. |
گربز | طرار. |
لاغ | بازی. |
لت انبان | شکم پرست، پرخور. |
لت خوردن | کتک خوردن. |
مرجل | دیگ. |
مزید | سرکش. |
مطران | کشیش. |
مقل | ثمرهٔ درختی است و نام آن درخت. |
مناخ | جای خواب شتر. |
مهیل | هولناک. |
میده | آرد گندم چند با بیخته شده. |
میزر | زیر جامه. |
ناداشتی | بیشرمی. |
نباح | آواز سگ. |
نخاس | برده فروش. |
نخلبند | باغبان، آنکه صورت درخت از موم ساز. |
نوا | هستهٔ خرما. |
هجوع | خواب. |
توضیح چند بیت از بوستان که شاید معنی آن بر بعضی از خوانندگان آشکار نباشد
(عدد درشت شمارهٔ صفحه و عدد ریز شمارهٔ سطر است)
۱۸ – ۳ – اشاره بدعائیست ماثور که: سبحانک لااحصی ثناء علیک انت کما اثنیت علی نفسک.
۱۰ – ۱۷ – اتابک محمد در سال ۶۵۸ باتابکی رسیده و در سال ۶۶۰ در گذشته است. گذشته از اینکه بوستان در سال ۶۵۵ تصنیف شده این بیت با اشعار بعد مناسبتی چندان ندارد ولی دور نیست که خود شیخ سعدی در زمان اتابکی محمد این بیت را افزوده باشد چه در بعضی از نسخههای قدیم هست.
۵۱ – ۱۴ – اصلی این حکایت در سورهٔ کهف آمده بتفاسیر رجوع شود.
۷۲ – ۶ – اشاره به ابوزید سروجی است و داستان او در