توفیق جمال حال ایشان را بیاراست تا روی بقمع کفّار آوردند و پشت زمین را از خبث شرک ایشان پاک گردانیدند و ملّت حق را باقطار و اکناف جهان برسانیدند و حقّ را در مرکز خویش قرار دادند.
فَحَمْداً ثُمَّ حَمْداً ثَمَّ حَمْداً | لِمَنْ یُعْطی اِذا شُکِرَ المَزایا | |||||
وَ تَبْلِیغاً تَحِیّاتی اِلیٰ مَنْ | بِیَثرِبَ فِی الْعَشایا والْغَدایا | |||||
سَلامٌ مُشَوَّقٍ یُهْدِی اِلَیْهِ | مِنّ الْمِدَحِ الْکَرائِمِ والصَّفایا[۱] |
و درود و سلام و تحیّات و صلوات ایزدی بر ذات معظّم و روح مقدّس مصطفی و اهل بیت و اصحاب و اتباع و یاران و اشیاع او باد درودی که امداد آن بر امتداد روزگار متّصل باشد و نسیم آن گرد از کلبهٔ عطّار برآرد اِنّالله وَ مَلٰائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِّی یٰا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیْماً و چون میبایست که این ملّت مخلّد ماند و ملک این امّت بهمهٔ آفاق دنیا برسد و صدق این خبر که یکی از معجزات باقی است جهانیانرا معلوم شود قٰالَ النَّبِیُ عَلَیْهِالسَّلام زُوِیَتْ لِیَ الْأَرْضُ فَأریتُ مَشارِقَهٰا و مَغٰارِبَهٰا وَ سَیَبْلُغُ مُلْکُ اُمَّتی مٰا زُوِیَ لی مِنْهٰا[۲] خلفاء مصطفی را علیهالسّلام وَرَضِیَ عَنْهُمْ در امر و نهی و حلّ و عقد دستی برگشاد و فرمان مطلق ارزانی داشت و مطاوَعَت ایشانرا بطاعت خویش و رسول خود ملحق گردانید حَیُثُ قٰالَ عَزَّ مِنْ قائِل یٰا اَیُّهَاالَّذِینَ آمَنُوا اَطِیعُواللهَ وَاَطِیعُوا الرّسُولَ و اُولی
الأمْرِ مِنْکُمْ چه تنفیذ شرایع دین و اظهار طرائق و شعائر حق بیسیاست پادشاه
- ↑ کسی را ستایش میکنم که چون شکر کرده شود بیشتر عطا میکند شامگاهان و صبحگاهان درود و تحیّت کسی را میفرستم که در شهر یثرب (مدینه) مدفونست سلام آرزومندی که بسوی او مدحهای پسندیده و خالص تقدیم میدارد.
- ↑ زمین از برای من در گوشهٔ جمع گردید و مشرقها و مغربهای آن بمن نموده شد بزودی ملک امت من بآنچه برای من در گوشهٔ جمع گردید خواهد رسید.