برگه:Karimsanjabi.pdf/۱۰۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
سنجابی (۱)
– ۱۲ –

وضعی رسیده بود که به ناچار و ناگزیر تسلیم شد. شاه بعداً گاهی عنوان میکرد که او با مصدق همراهی داشته و با ملی شدن صنعت نفت همراهی کرده است ولی همه میدانند که این اظهارات دور از واقعیت و حقیقت است. شاه ناگزیر شد که این رأی مجلس را قبول بکند و در مقابل اراده‌ی مردم که حکومت مصدق را میخواستند، فرمان نخست‌وزیری او را صادر بکند و از روی رضا و رغبت و میل همکاری نبود و از روز اول هم روی خوشی به مصدق نشان نمیداد و درباره‌ی او همان فکر را داشت که نمایندگان اکثریت مجلس داشتند.

س- لطف بفرمایید و بما توضیح بدهید که چگونه با شما تماس گرفته شد و از شما خواسته شد که در کابینه دکتر مصدق شرکت بفرمایید.

ج- برای بنده مسلم بود که مصدق بعد از اینکه انتخاب بشود مرا در کابینه‌اش وارد خواهد کرد برای اینکه من از همکاران و مشاوران دائم و تقریباً روزانه‌ی او بودم. او بلافاصله به من تلفن و به منزل خود احضار کرد. بنده که آنجا رفتم به من گفت: «شما به سمت وزیر فرهنگ انتخاب شده‌اید». بنده هم کمال افتخارم بود. همانجا هم تلفن به دربار کردند و گفتند که وزرای ما چون لباس رسمی ندارند و وسایل تهیه لباس رسمی برای آنها فراهم نیست اجازه بدهید که با همین لباس عادی بیایند و معرفی بشوند که ما با همان کیفیت خدمت شاه رفتیم و معرفی شدیم.

س- آقای دکتر من یک مقداری سؤال راجع به زمان وزارتتان دارم که اگر اجازه بفرمایید من این سؤالات را مطرح کنم؟

ج- خواهش می‌کنم.

س- یکی از این سؤالات این است که چه کسانی معاونین شما در وزارتخانه بودند؟

ج- عرض کنم من ابتدا آقای مهندس بازرگان را به سمت معاونت انتخاب کردم و او هم این سمت را قبول کرد و به کار پرداخت و مدتی هم مشغول بود تا اینکه دکتر مصدق مأموریتی برای اداره شرکت نفت به او داد. بعد از ایشان بنده یکی از کارکنان قدیم وزارت فرهنگ را که در اوایل خدمتم در وزارت فرهنگ رئیس مافوق من و مرد نیک‌نامی در فرهنگ بود موسوم به فیوضات معاون کردم و به آقای دکتر مصاحب مدیریت کل وزارت فرهنگ را دادم و دکتر