برگه:Kalila wa Dimna, Minovi.pdf/۱۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
یو
کلیله و دمنهٔ نصرالله منشی

نسلهای گذشته که الفاظ او را از نفهمیدگی یا بی‌امانتی و نادرستی تغییر داده و بغلط نقل و ترویج کرده‌اند رشوت دهم و ضبط آنان را اختیار کنم، بلکه خواسته‌ام از میان وجوه مختلفی که در نسخ دیده می‌شود آن را بیابم و ضبط کنم که باعتقاد خودم و به دلایلی که می‌توانم إقامه کنم نوشتهٔ نصرالله منشی بوده است. اگر در این قصد بمنظور رسیده باشم زهی توفیق، و اگر در این ضمن عیوب انشاء او و سهوها و اشتباههای او را در ترجمه نیز معلوم کرده باشم چه باک. و لیکن اگر در این عمل خود مرتکب خبط و خطائی شده باشم و انتقادات مستدلّ دور از غرض مرا متنبّه سازد کمال امتنان را خواهم داشت.[۱]

چنانکه از فهرست نسخ مورد استفاده معلوم خواهد شد متأخّرترین نسخهٔ خطّی کلیله و دمنه که از برای مقابلهٔ متن بکار برده‌ام از قرن هشتم هجری است، و نسخهٔ کلیلهٔ بایسنغری (قرن نهم) هم گاهگاهی مورد مراجعه بوده است. از چاپهای کلیله هیچ استفاده‌ای نشده است و در اختلاف قراءات اشاره‌ای بآنها نکرده‌ام و ببیان اغلاط آنها وقت و کاغذ تلف نکرده‌ام. جناب آقای محمّد فروزان در سلسله‌های مقالاتی که در مجلاّت ارمغان و آموزش و پرورش و یغما منتشر گردید بعضی از آن غلطها را بر شمرده‌اند و تصحیحی پیشنهاد فرموده، اگر چه معدودی از آن تصحیحات پیشنهادی با متون قدیم نمی‌سازد. هر کس که میل دارد می‌تواند متون چاپی سابق را با این نسخه مقابله کند و اختلافات را ببیند، شاید به نتیجه‌ای برسد که بنده رسیده‌ام.

از برای تفهیم دانش‌آموزان و تلقین مستفیدان در شرح و توضیح عبارات کتاب بقدر امکان از نوشتن معانی لغات و، دادن ترجمه‌ای از آیات و احادیث و اشعار و امثال و، توضیح قواعد دریغ نکردم. ترجمه‌ها عموماً نزدیک به تحت‌اللّفظ و بقصد روشن


  1. ممکنست بر من اعتراض کنند که «چرا آنجا که ضبط صحیح فلان لفظ در یکی از نسخ، ولو متأخّر، یا حتّی چاپی، بوده است نفع نصرالله منشی را در نظر نگرفته و غلط را به نسّاخ نسبت نداده و آن را از نویسندهٔ کتاب دانسته‌ای؟» -امّا بنده تا اطمینان حاصل نکرده‌ام که خطائی از خود نصرالله منشی بوده است آن را باو نسبت نداده‌ام. من باب مثال، ترجمهٔ یراعه به نی پاره (۱/۱۱۷ ح) در کلیله و دمنهٔ منظوم قانعی طوسی هم (که بر مبنای همین ترجمهٔ نصرالله منشی بوده است) دیده می‌شود (ق ۳۷ پ):
      ازیشان یکی پارهٔ نی بدید چو روشن نمودش فغان برکشید