آسکِلِپیوس، خدای درمان میرساندند. اظهار نظرهای متعدد هرودوت در زمینهٔ بیماریها و درمان آنها نشان میدهد که وی تحت تأثیر این محیط قرار گرفته بود. هرودوت از نظر سیاسی به پریکلس، سیاستمدار اهل آتن گرایش داشت و از همینروی بود که آنچه آتنیها برای یونان انجام داده بودند و مورد انتقاد اسپارتیها بود را میستاید و در کتابش از اسپارت و دیگر شهرهای رقیب آتن با لحن نامساعدی یاد میکند. او همچنین از این جهت مورد سرزنش قرار گرفته بود که گاهی از جادهٔ بیطرفی و حقیقتجویی دور شده و وقایع را آنچنان که خواست هواخواهان پریکلس بوده شرح داده است؛[۱] زیرا هدف اصلی وی خوشآیندی آتنیها و دفاع از سیاست پریکلس بود و ظاهراً خود را چندان پایبند نقد و بررسی مآخذ نمیدید. به دیگر سخن، هرجا که ذکر رویدادهای او با مصلحت آتنیها و سیاست پریکلس منافاتی نداشت، بیتعصب و بیطرف بود ولی هرگاه منافع آتن در میان بود، بسیاری سخنان بیهوده را بیآنکه در صحت آنها شک کند، بازگو میکرد.[۲]
از نظر مذهبی، هرودوت به خدایان و الهههای یونانی معتقد بود و مشیّت الهی و تقدیر را حاکم بر تاریخ میدانست.[۳] در برخی از موارد، به بعضی افسانهها که از دخالت خدایان در امور عالم حکایت دارند صبورانه لبخند میزند و حتی در توجیه آنها، علل طبیعی نیز بیان میکند. برای نمونه، هنگامی که کرزوس در تل هیزم قرار داشت و شعلههای آتش از هر سو زبانه میکشیدند و راهی برای خاموشی آن نبود، «کرزوس به درگاه آپولون دست به دعا برداشت و با صدای بلند از آن ایزد خواست در قبال پیشکشهای گرانبهایی که تقدیمش کردهاست، وی را از خطر برهاند. ناگهان آسمان صاف که بادی نیز نمیوزید پُر ابر شد و طوفانی برخاست و باران تندی بارید و آتش خاموش شد».[۴] در برابر، در