پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۸۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

چون در این هنگام همگی یونان سامانش به هم خورده بیش از همه کار آتنیان آشفته شده بود. دسته‌ای از کسانی که از خاندانهای بزرگ برخاسته خداوند زمین و دارایی بودند و این زمان می‌دیدند دارایی خود را از دست داده و نام و شهرت خویش را هم باخته‌اند، ولی دیگران بر شهرت و نیک‌نامی افزوده‌اند از این جهت در یک خانه‌ای در پلاتای گرد هم آمده چنین نیرنگ اندیشیدند که به کوشند و حکومت را به دست ایرانیان بیندازند.

این پیشامد در لشکرگاه نیز رخته پدید آورد و کسانی فریب آنان را خوردند و آریستیدیس چون آن را دریافت به پاس سختی زمان خواست از یک‌سوی بدکرداران را بی‌کیفر نگذارد و از سوی دیگر کار را به پرده‌دری نرساند. از این جهت با آنکه کسان بسیاری آلوده تهمت بودند او تنها هشت تن را به زیر بازپرس کشید.

از اینان دو تن چون پیشاهنگان آن خیانت بودند و گناهشان بسی بزرگ بود خود ایشان از لشکرگاه گریخته ناپدید شدند یکی آیسخینیس[۱] از مردم لامپرا و دیگری آگیسیاس[۲] از مردم اخارینا. اما دیگران را آریستیدیس رها نموده چنین گفت:

شما در این هنگام فرصت آن دارید که پشیمانی و توبه خود را در سایه جانفشانی و کوشش آشکار گردانید. چنین بینگارید که مدتی پنهان شده بودید و کنون بیرون آمده توبه می‌کنید و توبه خود را با جانفشانی بثبوت رسانید.

ماردونیوس می‌خواست دلیری یونانیان را بیازماید و این بود که همه سوارگان خود را که دسته‌ی نیرومندی بودند خود او نیز در میان ایشان به جنگ می‌پرداخت بر سر آنان فرستاد.

یونانیان بر دامنه کوه کیثایرون چادر زده بودند مگر میگاریان که سه هزار تن بوده و در دشت چادر زده بودند و این بود که سوارگان ایران نخست بر سر اینان تاختند و از هر سوی به جنگ پرداختند میگاریان بی‌درنگ کس نزد پااوسانیاس فرستاده از او یاری طلبیدند. زیرا به تنهایی هرگز نمی‌توانستند در جلو آن همه سوارگان ایران ایستادگی نمایند.

پااوسانیاس این پیام ایشان را شنیده و خود با چشم می‌دید که چادرهای میگاریان از بس که تیرها و زوبینها به آنها می‌رسید پوشیده گردید و خود آن سپاهیان به یک جای تنگی پناهنده شده به پاییدن خود پرداخته‌اند. ولی او سراسیمه گردیده نمی‌دانست چگونه دسته‌های سنگین ابزار خود را به یاری آنان بفرستد. سرانجام دل به فرستادن دسته‌ای نهاد ولی برای آنکه


  1. Aeschines
  2. Agesias