پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۴۸۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

لشکرگاه کشتیها گردید و در راه که می‌رفت مردی را با خری دید که راه می‌پیمود. از او نامش را پرسید و آن مرد چنین گفت:

نام خودم ایوتوخوس[۱] و نام خرم نیکون[۲] است.

قیصر شادمان گردیده و پس از جنگ هنگامی که می‌خواست از نوکهای کشتیها نشان در آن جایگاه به نام یادگار فیروزی خود پدید آورد دستور داد که پیکره‌ای هم برای آن مرد و خر او از برنز ساختند و در آنجا برگماشت.

باری قیصر نخست به کشتیهای دیگر خود سر زده سپس روانه دست چپ گردید و چون کشتیهای دشمن را می‌دید که در تنگه‌ها آرام ایستاده‌اند چنان‌که تو گویی لنگر انداخته‌اند سخت در شگفت شده او نیز کشتیهای خود را به دوری یک میل از آنها نگه داشت. این هنگام بادی از سوی دریا ورزیدن گرفت.

سپاهیان آنتونیوس از ایستادن فرسوده شده و از آن سوی چون به کشتی‌های دراز و بلند خود مغرور بودند و آنها را شکست‌ناپذیر می‌انگاشتند کشتیها دست چپ ایشان به جنبش درآمدند.

قیصر این را دیده سخت شادمان گردید و به کشتیهای خود دستور داد که بازپس نشسته و آن کشتیها را تا بتوانند به سوی دریا بکشند زیرا مقصود وی آن بود که در دریا جای پهناوری به دست آورد تا کشتیهای چابک ورزیده او به آسانی بتواند چرخ زده و از هر سوی حمله به کشتیهای سنگین و کند کار دشمن کند.

و چون نبرد آغاز شد کشتیها نتوانستند با یکدیگر زدوخورد نمایند و کله به کله یکدیگر بزنند. زیرا کشتیهای آنتونیوس از سنگینی و کندی چنین کاری نمی‌توانست و کشتیهای قیصر هم به چنین کاری دلیری نمی‌نمود.

از این جهت که کشتیهای دشمن با آهنها استوار گردیده و با برنز پاره‌ها پوشیده شده و درخور زدن و شکستن نبود.

همچنین نمی‌توانستند از پهلوی آن کشتیها حمله بیاورند زیرا آنها را از تخته‌های کلفت


  1. Eytuchus کلمه‌ای است لاتینی به معنی نیکبخت
  2. Nicon کلمه‌ای است لاتینی به معنی فیروزمند و از این معنی‌هاست که قیصر پاسخ آن مرد را به فال نیک گرفته.