کرده او و این زمان در میان پاسبانان خاص بود پیش خود خواند با سوگند از او پیمان گرفت که هر زمان که فرمان دهد شمشیر خود را به شکم او فروببرد و سپس سر او را از تن جدا گرداند.
زیرا که نمیخواست زنده به دست دشمن بیفتد یا پس از مرگ لاشه او شناخته شود.
در آن هنگام که او این سخنان ناامیدانه را بر زبان میراند و دوستانش در پیرامون وی اشک از دیده میباریدند ناگهان راهنمای ماردی فرا رسیده آنان را از آن نومیدی بیرون آورد زیرا ثابت کرد که این سردی هوا و تری آن که در دم زدن خود آن را مییابند دلیل است که به آن رود نزدیک میباشند. در این میان از لشکر هم خبر رسید که همه آن غوغاها از رهگذر خود سپاهیان میباشد و هرگز پای دشمن در میان نبوده.
آنتونیوس برای فرونشاندن غوغا فرمان ایستادن داد که سپاهیان اندکی آسایش نمایند.
روز آغاز کرد و در لشکر اندک آرامشی پدید آمده بود که ناگهان تیرهای اشکانیان در بالای سر دنباله لشکر پریدن آغاز کرد.
این هنگام نیز سبکابزاران به جنگ پرداختند و پیادگان سنگین ابزار به پشتیبانی آنان برخاسته بدانسان که در پیش گفتهایم به دستیاری سپرهای خود به نگهداری آنان برخاستند.
ولی دشمن بیش از این دنبال نکرد و چون دستههای پیشین سپاه آن رود را از دور میدیدند آنتونیوس سوارگان را به کنار آب فرستاد که آنان در جلو دشمن به پاسبانی بایستند تا زخمیان و بیماران راه بگذرانند.
این زمان همه سپاه آسوده گردیده و از آب آن رود آزادانه مینوشیدند زیرا اشکانیان همینکه چشمشان به رود افتاد کمانها را باز کرده و روی به رومیان آورده چنین گفتند:
به آزادی از آب بگذرید.
سپس از دلیری آنان ستایشهایی کردند. همه سپاه از رود گذشته در آن سوی به آسایش نشستند و چون چندان اعتمادی به گفته دشمنان نداشتند همچنان آماده و هوشیار راه را پیش گرفتند. شش روز پس از آن جنگ آخرین بود که به کنار رود اراکس[۱] (ارس) رسیدند و از تندی و ژرفی آب، گذشتن از آن را بیمناک میدیدند و چون خبری هم میرسید که دشمن کمینی در آنجا دارد و به هنگام گذشتن ایشان از آب بر سر ایشان خواهند تاخت.
از این جهت سخت ترسناک بودند. ولی بیهیچگونه گزندی از آب گذشته و چون خود را
- ↑ Arax