پس از دیری اوکتاویا را که تازه دختری زاییده بود همراه برداشته روانه یونانستان گردید. در آنجا در آتن زمستان را به سر میبرد تا مژده به او رسید که ونتیدیوس اشکانیان را در جنگ شکسته و لابینیوس[۱] را با فارنایاتیس[۲] که بزرگترین سردار هورودیس بود کشته است.
از این مژده در یونانستان جشن بزرگی برپاساخت. در این میان پاکوروس[۳] پسر پادشاه اشکانی که با سپاه انبوهی آهنگ سوریا کرده بود در خاک کوروستیکا[۴] با ونتیدیوس روبهرو گردیده جنگ سختی کردند. ونتیدیوس بسیاری از سپاه او را کشته خود او را نیز نابود ساخت.
این فیروزی یکی از کارهای تاریخی رومیان به شمار است و بدین فیروزی بود که جبران شکست کراسوس را کرده کینه از اشکانیان بازجستند. اشکانیان پس از این سه شکست پیاپی دیگر پای بازپس کشیده درون ماد و بین النهرین بایستادند.
ونتیدیوس نخواست بیش از این پیشامد از بخت بهرهیابی کند تا آنتونیوس با او بر سر رشک نباشد و لشکر را بر سر کسانی که از روم برگشته بودند رانده بار دیگر آنان را زیردست روم گردانید.
از جمله انتیوخوس پادشاه کوماگنی[۵] را در شهر سارموساتا[۶] گرد فروگرفت.
آنتیوخوس هزار تالنت پیشکش فرستاده بخشایش خواست و به گردن گرفت که همیشه فرمانبرداری از آنتونیوس نماید ولی ونتیدیوس آن را نپذیرفته پاسخ داد که چون آنتونیوس آهنگ این سوی کرده و در راه است و چنین پیغام فرستاده که من با تو هیچگونه پیغام نبندم این است تو باید کسی نزد انتونیوس بفرستی.
آنتونیوس این کار را برای آن کرده بوده که باری این فیروزی به نام او انجام گرفته همه فیروزیها بهره ونتیدیوس نباشد.
بههرحال محاصره به درازا انجامیده مردم شهر چون از زینهار نومید گردیدند از جان گذشته دلیرانه بکوشیدند تا آنجا که آنتونیوس از دست یافتن به ایشان ناامید شده و از اینکه آن
بوده. ولی از این نگارشهای پلوتارخ پیداست که دروغ است.