این برگ نمونهخوانی نشده است.
این بود داستان اندوهانگیز کراسوس و لشکرکشی او. ولی خدای دادگر از آن بازنایستاد که پاداش این ستمگریهای هورودیس و سورنا را بدهد. زیرا دیری از این نگذشت که هورودیس بر شکوه و پیشرفت سورنا رشک برده او را بکشت.
خود نیز چون پسر خویش پاکوروس[۱] را در جنگی با رومیان از دست داد گرفتار درد استسقا شد.
پسر دیگرش فراهات[۲] که در آرزوی کشتن او بود گیاه گرگخفهکن[۳] به او داد و قضا را این زهر درمان آن درد بود و پادشاه از استسقا بهبودی یافت.
فراهات این زمان راه نزدیکتری پیش گرفته او را خفه نمود.