پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۴۳۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

گفته از دنبال آنان می‌تاخت. کنسورینوس[۱] مکاباخوس[۲] که هر دو در روم شهرت داشتند زیرا آن یکی بسیار دلیر و مردانه بود و این یکی از یک خانواده سناتور[۳] بوده و جربزه خطبه‌خوانی مهمی داشت.

این هر دو هم سال کراسوس جوان و همراه او بودند. سوارگان به تندی می‌تاختند و از پادگان جلو افتاده چنین می‌پنداشتند که دشمن را شکست داده‌اند و همانا از دنبال آنان می‌تازند.

ولی چون مسافت درازی را از لشکرگاه دور افتادند آن هنگام فهمیدند که مقصود دشمن فریب بوده زیرا آن گریزندگان را دیدند که ناگهان ایستاده روی برگردانیدند و دسته‌های دیگری به آنان پیوستند. پس ناگزیر بایستادند و یقین نمودند دشمن اندکی اینان را دیده به هجوم خواهد پرداخت، ولی اشکانیان تنها یک دسته از سوارگان زره‌پوش را در برابر اینان گزارده دیگران به این سو و آن سوی دشت تاخته بر برانگیختن ریگ و گرد پرداختند و چنان شد که رومیان همدیگر را نمی‌دیدند و نمی‌توانستند با یکدیگر سخن بگویند و چون بدین‌سان همه را در یک توده گرد آوردند به تیراندازی پرداختند.

بیچاره سپاهیان، باری از مرگ زود و آسوده هم بی‌بهره شدند.

زیرا تیرهای که به تنهای آنان می‌رسید اگر می‌خواستند بیرون بکشند ناگهان شکسته نیمی در درون گوشت می‌ماند و اگر هم زور داده بیرونش می‌آوردند چون تیرهای خاردار بود روده‌ها و رگها را نیز با خود بیرون می‌آورد. گروهی از آنان نابود شدند و آنان که زنده بودند به هیچ کاری یارا نداشتند. پوبلیوس[۴] فرمان هجوم بر سوارگان زره‌پوش داد.

آنان دستهای خود را نشان دادند که بر سپرها دوخته شده و پایهای خود را نشان دادند که به زمین کوبیده گردیده نه یارای جنگ دارند و نه توانای گریز می‌باشند.

پوبلیوس خویشتن دلیری نموده با سوارگان به هجوم پرداخت و به دشمن بسیار نزدیک شد. ولی از هیچ راه با آنان برابری نداشت. نه در زمینه هجوم و نه در زمینه دفاع. چه نیزه کوچک و ناتوان خود را بر روی سپرهایی می‌زد که از پوست خام یا از آهن استوار بود.


  1. Censorinos
  2. Megabacchus
  3. مقصود کسی است که در سنات عضو بود که آن را مایه افتخار خاندانها می‌شماردند.
  4. Publius نام کراسوس جوان (پسر کراسوس) است.