سپس پومپیوس سخن آغاز کرده گفت: باعث زیانهای گذشته لوکولوس بوده که سوریا و فنیگیا و کیلیکیا و گالانیا و سوفینی را از دست شما درآورده. ولی سرزمینهایی که تاکنون در دست خود نگه داشتهای از این پس هم در دست خودت بماند، ولی در برابر زیانهایی که به رومیان رسیده به جریمه آن باید شش هزار تالنت بپردازی و پسر تو حکمران سوفینی باشد.
خود تیکران از این شرطها خرسندی مینمود و چون رومیان به نام پادشاهی بر او درود گفتند سخت شادمانی نموده به هریک سپاهی یک نیم مینا نقره و به هر سرصده (یوزباشی) ده مینا و به هر تریبون یک تالنت وعده پیشکش داد. اما پسر او ناخرسندی مینمود و چون او را برای شام خوردن بخواندند پاسخ داد:
من به چنان نوازشی نیازمند نیستم در بیرون هم میتوانم یک رومی پیدا کرده با او شام بخورم.
و در نتیجه این کار بود که او را سخت بند کرده برای محاکمه نگاه داشتند.
چندی از این پیشامد نگذشت که پادشاه پارتیا (اشکانی) کسی نزد پومپیوس فرستاده در خواست نمود که تیکران کوچک را که داماد او بود به دست او بسپارند و نیز سرحد میانه ایران و روم رود ایوفراتیس (فرات) باشد. پومپیوس پاسخ داد آنکه تیکران است به پدر طبیعی خود بیشتر میرسد تا به پدر خویشاوندی. اما درباره سرحد من خواهم کوشید که از راستی و دادگری بر کنار نباشم.
سپس پومپیوس ارمنستان را به نگهداری افرانیوس[۱] سپرده خویشتن به دنبال کردن مثرادات رفت و برای این مقصود ناگزیر شد از میان کشورهای گوناگون بگذرد که بزرگترین، آنها یکی ایبریا و دیگری آلبانیا (اران) بود. خاک ایبریا تا کنار کوهستان موسخیان[۲] و خاک پونتوس میکشد. اما آلبانیا[۳] شرقیتر از آن است و تا کنار دریای کاسپی (خزر) کشیده میشود.
مردم آلبانیا به درخواست پومپیوس اجازه دادند که وی از خاک ایشان بگذرد. ولی چون زمستان فرا رسید و هنوز رومیان در آن خاک بودند و به گزاردن جشن کیوان[۴] میپرداختند.