پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۲۷۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

نگاه کنید! مردی که بسیج کار می‌کند که از اروپا به آسیا بگذرد در گذشتن از صندلی به صندلی دیگر به زمین درغلطید.

پس از این ننگین‌کاری، الکساندر و مادر او از فیلیپوس دوری گزیدند. الکساندر مادر را به ایپیروس[۱] برده و در آنجا گزارده خویشتن به الوریا[۲] بازگشت.

پس از اندکی دیماراتوس[۳] از مردم کورنتس[۴] که دوست کهن این خاندان بود و نزد فیلیپوس گستاخ بوده آزادانه گفتگو می‌کرد و هر چه می‌خواست می‌گفت بی‌آنکه مایه رنجش کسی باشد به دیدن او آمد.

پس از درودگویی و همدیگر را در برگرفتن فیلیپوس پرسید:

آیا یونانیان با همدیگر به مهربانی رفتار می‌کنند؟

دیماراتوس پاسخ گفت:

این از شما ناشایسته است که به مهربانی یونانیان با هم علاقه داشته ولی خانه خود را بدین‌سان دچار نامهربانیها گردانیده پراکنده نمایی.

این سخن چندان بر فیلیپوس اثر کرد که در زمان کسی را برآوردن پسرش فرستاده به میانجیگری دیماراتوس او را راضی گردانید که به نزد او بازگشت کند. لیکن این آشتی هم دیر نپایید. زیرا پیکسودوروس[۵] جانشین[۶] کاریا آریستوکریتوس[۷] را فرستاد که برای نامزد کردن دختر بزرگ او با آرهیدایوس[۸] پسر فیلیپوس گفتگویی بنماید و مقصود او از این خویشاوندی فیلیپوس را پشتیبان خود ساختن بود. از این سو مادر الکساندر و پاره کسانی که دعوی دوستی با او داشتند وی را آسوده نمی‌گزاردند چه به عنوان آنکه مقصود از آن خویشاوندی و جشن با شکوهی که برای عروسی گرفته خواهد شد همانا این است که فیلیپوس پادشاهی خود را برای آرهیدایوس بازگذارد.


  1. Epirus کوره‌ای در یونان در جنوب ماکیدونی.
  2. Illyria کوره کوهستانی که امروز میانه اتریش و یوگوسلاوی دو بخش شده.
  3. Demaratus
  4. Corinth یکی از شهرهای معروف یونان باستان بوده که در شمار آتن و اسپارت شمرده می‌شده است.
  5. Pixodorus
  6. مقصود از جانشین حکمران یک شهری است که خود دست‌نشانده و جانشین پادشاه می‌باشد.
  7. Aristocritus
  8. Arrhedaeus