اپامی نوانداس همان پاسخ را تکرار نموده اگیسیلاوس چنان برآشفته که خودداری نتوانسته نام ثبیس را از آن پیمان پاک کرد و بار دیگر جنگ با آنان را اعلان نمود.
ولی با دیگر دستهها پیمان را استوار ساخته و چون خواست آنان را راهی گرداند چنین گفت:
آنچه بایستی با صلح انجام یابد یافت. لیکن آنچه با صلح انجامیافتنی نیست ناگزیر باید آن را از راه جنگ انجام داد.
ایفوران هم به کلیومبروس که این زمان در فوکیس بود دستور فرستادند که یکسره لشکر بر بویوتیا ببرد. نیز کسانی را نزد همدستان خود فرستاده از ایشان یاری طلبیدند.
ولی همدستان از ته دل خرسندی نداشتند و تا میتوانستند تأخیر میکردند و اگر ترس رنجیدگی لاکیدمونیان نبود هرگز نمیخواستند در آن جنگ دخالت نمایند.
اگیسیلاوس فرصت را بس غنیمت میدانست که از ثبیسیان کینه بازجوید، زیرا در این هنگام همگی یونانیان کناره جسته ثبیس تنها برابری میکرد با این همه در پرداختن به این جنگ شتاب به کار بردند.
زیرا از روزی که پیمان آشتی میانه همدستان یونانی بسته گردید تا هنگامی که اسپارتیان در لئوکترا شکست یافتند بیست روز بیشتر فاصله نبود. باری در این جنگ هزار تن اسپارتی نابود گردید و خود کلیومبروتوس پادشاه کشته شده دلیرترین مردان در پیرامون او جان خود را باختند.
از جمله جوان زیبا کلیونوموس پسر اسفودریاس سه بار او را زیر پای پادشاه بر زمین انداختند و باز برخاسته ایستادگی نشان میداد تا سرانجام کشته گردید.
این آسیب سختی که ناگهان بر لاکیدمونیان رسید ثبیس را چندان پرآوازه و نامدار گردانید که از آغاز جنگهای خانگی یونان تاکنون هیچیک از جمهوریها مانندۀ آن نام و آوازه را نیافته بود.
از آن سوی اسپارت با همه شکستگی و آسیبدیدگی رفتاری از خود نشان داد که در شایستگی و ستودگی پای کم از فیروزی ثبیسیان نداشت. چنانکه گزنفون یادآوری نموده در جایی که مردان در بزمهای خوشی و در بازیهای خود سخنانی میگزارند و ما آن سخنان را در نگهداشتن و به یاد سپردن میشماریم چگونه این چنان نشماریم کارها و سخنهای مردان