پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۲۳۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

دشمن را با نیرنگ پاداش دادن جز نیکی نیست و چون از جهت نداشتن سواره ناتوان بود و آنگاه از قربانیها فالهای بد روی می‌داد به ایفیسوس بازگشت نموده و در آنجا به تهیه کردن سواره پرداخت.

بدین‌سان که توانگرانی که نمی‌خواستند خودشان در جنگ کار کنند از هر کدام یک سواره خواست که اسب و سپاهی هر دو را تهیه کنند و چون بسیار کسان آرزومند این کار بودند در اندک زمانی لشکرگاه پر از سواره گردید.

و اینان نه کسانی بودند که از ناچاری به سپاهیگری درآیند بلکه مردان دلاور جنگجویی بودند.

زیرا هر کسی که ورزیده جنگ یا خواهان آن نبود هر کدام دلیر جنگجویی را به جای خود کرایه می‌کرد.

این خود پیروی از کارآگا ممنون بود. زیرا او هم یک مادیان خوب و گرانبها را از یک مرد ترسوی توانگری پیشکش پذیرفته خود آن مرد را از سپاهیگری بر کنار داشت.

و چون دستگیرانی را که از فروگیا گرفته بودند به فرمان اگیسیلاوس می‌فروختند چنین دستور داد که رختهای آنان را کنده لخت بفروشند.

و چون این کار را کردند رختها خریداران بسیاری داشت از آن سوی تنهای آن کسان که پیدا می‌شد از جهت ورزش نکردن و تن خود را پوشیده داشتن همگی سفید و نازک پوست می‌نمودند که ریشخند کرده می‌خندیدند. اگیسیلاوس که در آنجا ایستاده بود به پیرامونیان خود می‌گفت:

اینان آن کسانی‌اند شما به جنگ ایشان آمده‌اید و اینها چیزهایی است که شما به دست خواهید آورد.[۱]

و چون زمستان به انجام رسیده هنگام لشکرکشی رسید اگیسیلاوس دلیرانه اعلان داد که لشکر بر سر لودیا خواهد برد.

ولی تیسافرنیس که نیرنگ پیشین او را دیده بود این اعلان را نیز نیرنگی پنداشت و چنین


  1. چنانکه در تاریخها شرح داده‌اند مقصود او این بود که ناتوانی و کم‌زوری مردان آسیا را به یونانیان نشان داده آنان را دلیر و شیرگیر گرداند و این بود آن تدبیر را به کار برد. آسیاییان رخت دراز می‌پوشیدند و ورزش هم نمی‌کردند. از این جهت تنهای ایشان سفید و پوستشان نازک بود ولی یونانیان رخت کوتاه پوشیده ورزش می‌کردند و این بود تنهای ایشان و پوستشان کلفت می‌گردید.