دستیاری زینوی کریتی[۱] یا پولوکرتوس میندایی[۲] (زینو سردسته رقاصان و بولوکرتوس طبیب بود) و اگر هیچیک از آنان نباشد به دستیاری کتسیاس به شاه برساند.
گفتهاند که کتسیاس این نامه را گرفته و جملههایی از پیش خود بر آن افزود به این مضمون که شاه نوازش فرموده کتسیاس را به نام فرستاده نزد او بفرستند و این کار را برای آن کرد که خویشتن در آرزوی سفری به کنار دریا بود.
هم کتسیاس مینویسد که پادشاه با تصویب او کوتون را پذیرفته به کارهای خود در دریا بر گماشت.
باری ارتخشثر به دستیاری فارنابازوس و کونون لاکیدومونیان را در جنگ دریایی که در کنیدوس[۳] درگرفت شکست داده نیرومندی آنان را در دریا پاک از میان برد و نیز بر همه یونانستان چیرگی یافته یونانیان را چندان زبون خود ساخت که صلحی را که به نام صلح انتالکیداس[۴] معروف است به گردن آنان گزارد و پیمان صلح را خود او بر زبان رانده دستور داد بنویسند.
این آنتالکیداس مردی از اسپارتا و پسر لئون[۵] نامی بود و چون بر پیشرفت کار پادشاه میکوشید لاکیدومونیان را بر آن واداشت که با پادشاه پیمانی بسته همه شهرهای یونانی را در آسیا و جزیرههای نزدیک به آسیا را همچنان زیردست و باجگزار او بشناسند و با این شرط بود که صلح در میان یونانیان انجام گرفت.
اگر بتوانیم نام خجسته صلح را به این پیشامد ننگین خیانتآمیز بدهیم. صلحی که اگر کسی از جنگ شکسته درمیآمد نتیجه آن به این ننگینی نمیشد.
از این جهت بود که ارتخشثر با آنکه دیگر اسپارتیان را دوست نمیداشت بلکه چنانکه دینون نوشته همیشه بر آنان با دیده یکمشت مردم بیکارهای نگاه میکرد. به انتالکیداس که به دربار او آمده بود نوازش بسیار کرد تا آنجا که روزی بساکی را از گل با روغن بسیار گرانبهایی آلوده پس از خوراک شام برای او فرستاد که همگی از این اندازه نوازش در شگفت شدند.
راستی هم انتالکیداس در خور چنین نوازشها و رفتارها بود و خود بر چنان بساکی نیاز داشت.